تاثیر سیاستهای اقتصادی بر قیمت ملک: بررسی نقش دولت و بانک مرکزی
تاریخ انتشار : 1403/8/13تعداد بازدید : 140بازار املاک بخش مهمی از هر اقتصاد است و عملکرد آن میتواند تأثیر بسزایی بر رفاه کلی یک کشور داشته باشد. در سالهای اخیر، رابطه بین سیاستهای اقتصادی و قیمت ملک موضوع مورد توجه و بحث بوده است. این مقاله تاثیر سیاستهای اقتصادی بر قیمت املاک و مستغلات را با تمرکز بر نقش دولت و بانک مرکزی بررسی می کند.
نقش دولت
سیاستهای دولت میتواند تاثیر بسزایی بر بازار املاک و در نتیجه بر قیمت ملک داشته باشد. برخی از سیاستهای اقتصادی و کلیدی که میتواند بر قیمت ملک تاثیر بگذارد عبارتند از:
۱. سیاستهای پولی: سیاستهای پولی دولت که توسط بانک مرکزی تعیین میشود، میتواند تاثیر بسزایی بر قیمت داشته باشد. این سیاستها مستقیما بر نرخ بهره و میزان نقدینگی در بازار تاثیر میگذارند. در ادامه تأثیر این فاکتورها را بر بازار مسکن بررسی میکنیم:
-
نرخ بهره: نرخ بهره یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در قیمت املاک است. در صورتی که بانک مرکزی با کاهش نرخ بهره سیاستهای پولی انبساطی را دنبال کند، هزینه وامهای مسکن کاهش مییابد و افراد بیشتری قادر به خرید ملک خواهند بود. افزایش تقاضا برای مسکن منجر به افزایش قیمتها میشود.
-
سیاست پولی انقباضی: از سوی دیگر، زمانی که بانک مرکزی به منظور کنترل تورم نرخ بهره را افزایش میدهد، هزینههای وام و تسهیلات مسکن بیشتر میشود و تقاضا برای خرید ملک کاهش مییابد که میتواند منجر به کاهش یا تثبیت قیمتها شود.
۲. سیاستهای مالی: سیاستهای مالی دولت شامل مالیاتها و هزینههای دولت است که میتواند بازار املاک را به صورت مستقیم تحت تاثیر قرار دهد.
برای روشنتر شدن مطلب دو مثال از سیاست های مالی در ادامه آوردهایم:
-
مالیات بر املاک و زمین: افزایش مالیات بر خرید یا فروش املاک میتواند هزینه معاملات را افزایش و تقاضا را کاهش دهد، در نتیجه این سیاستها معمولاً باعث کاهش قیمت یا حداقل تثبیت قیمت ملک میشود. بهعکس، سیاستهایی که مالیاتها را کاهش میدهند یا مشوقهای مالیاتی برای خرید ملک ارائه میدهند، میتوانند تقاضا را افزایش داده و قیمت ملک را بالا ببرند.
-
هزینههای عمرانی: سیاستهای دولتی که به سرمایهگذاری در زیرساختهای شهری، حملونقل عمومی یا خدمات شهری میپردازند، میتوانند جذابیت مناطق مختلف را افزایش داده و در نتیجه قیمت املاک در آن مناطق را بالا ببرند.
۳. سیاستهای تورمی و غیر تورمی: تورم یکی از عوامل کلیدی در تغییرات قیمت ملک است. سیاستهای تورمی و ضد تورمی که به وسیله دولتها و بانکهای مرکزی اعمال میشوند، تاثیر مستقیمی بر قیمت املاک دارند.
-
تورم بالا: در شرایط تورمی، ارزش پول کاهش مییابد و افراد برای حفظ قدرت خرید خود به دنبال سرمایهگذاریهای ایمن مانند ملک میروند. این افزایش تقاضا میتواند به افزایش قیمتها منجر شود. همچنین، افزایش قیمت مصالح ساختمانی و هزینههای ساختوساز نیز میتواند به افزایش قیمت املاک منجر شود.
-
سیاستهای ضد تورمی: زمانی که دولت و بانک مرکزی به منظور کنترل تورم اقدام به افزایش نرخ بهره و کاهش نقدینگی میکنند، خرید و فروش ملک تحت تأثیر قرار میگیرد و در نتیجه ممکن است قیمتها کاهش یابد.
۴. سیاستهای نظارتی: سیاستهای نظارتی دولت، مانند قوانین منطقهبندی* و قوانین ساختمانی نیز میتواند بر قیمت تأثیر بگذارد. برای مثال، محدود کردن قوانین منطقهبندی عرضه مسکن را محدود می کند که این امر موجب افزایش قیمت ها می شود.
*: قوانین منطقهبندی مجموعهای از مقررات و قوانین شهری هستند که استفاده از زمینها و ساختمانها را در مناطق مختلف یک شهر یا منطقه تعیین و محدود میکنند. این قوانین با هدف هدایت توسعه شهری و حفظ تعادل بین نیازهای مسکونی، تجاری، صنعتی و تفریحی طراحی شدهاند. به بیان دیگر، منطقهبندی مشخص میکند که چه نوع ساختوسازها و کاربریهایی در یک منطقه خاص مجاز است.
۵. یارانه ها، مشوق ها و سایر سیاستهای اعتباری و تسهیلاتی: دولت همچنین می تواند برای تشویق مردم به خرید ملک یارانهها و مشوقهایی مانند اعتبار مالیاتی یا وامهای کمک پیش پرداخت ارائه دهد. این برنامهها میتواند باعث افزایش تقاضا برای خرید ملک و همچنین افزایش قیمت شود.
نقش بانک مرکزی
بانک مرکزی که به عنوان مرجع پولی شناخته می شود، نقش مهمی در شکل دادن به اقتصاد و در نتیجه بازار املاک و مستغلات ایفا می کند. وظایف بانک مرکزی در حوزه سیاستهای پولی، نرخ بهره و تنظیم اعتبار، به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر قیمتها و تحولات بازار ملک تاثیر میگذارد.
۱. نرخ بهره: بانک مرکزی نرخهای بهره را تعیین میکند که میتواند بر هزینه استقراض پول برای خرید خانه تأثیر بگذارد. زمانی که نرخ بهره پایین باشد، وام گرفتن مقرون به صرفهتر میشود که میتواند قیمت ملک را افزایش دهد.
۲. کنترل نقدینگی و مدیریت تورم: که از دیگر وظایف بانک مرکزی است. افزایش بیش از حد نقدینگی و نرخ تورم میتواند بازار املاک را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. بانک مرکزی با اجرای سیاستهای ضد تورمی و کنترل نقدینگی، میتواند نرخ تورم را کاهش دهد. کاهش تورم باعث افزایش ارزش واقعی پول شده و تمایل افراد به خرید املاک به عنوان یک دارایی ایمن، کمتر میشود. این کاهش تقاضا میتواند از افزایش بیرویه قیمت جلوگیری کند.
۳. تسهیل کمی: بانک مرکزی همچنین می تواند به تسهیل کمی که شامل خرید اوراق قرضه دولتی و سایر اوراق بهادار برای تزریق نقدینگی به اقتصاد است، بپردازد و اعتبار و تسهیلات بانکی را برای بازار مسکن تنظیم کند. این امر از طریق سیاستهای اعتباری انجام میشود که در بالا به آن اشاره شد.
۴. کنترل حبابهای قیمتی در بازار ملک: یکی دیگر از نقشهای مهم بانک مرکزی، مدیریت و پیشگیری از ایجاد حبابهای قیمتی در بازار املاک است. حباب قیمتی زمانی رخ میدهد که قیمتها بهطور غیرمنطقی و بدون پشتوانه واقعی افزایش یابد و پس از مدتی این افزایش شدید به کاهش ناگهانی منجر شود. بانک مرکزی با استفاده از دادههای اقتصادی و شاخصهای مالی، میتواند روندهای غیرعادی در بازار ملک را شناسایی کند. اگر بانک مرکزی نشانههایی از ایجاد حباب قیمتی در بازار املاک مشاهده کند، میتواند با افزایش نرخ بهره یا اعمال محدودیتهای اعتباری از ایجاد حباب و آسیبهای احتمالی جلوگیری کند.
۵. تنظیم سیاستهای ارزی و تأثیر بر سرمایهگذاری در بازار ملک: سیاستهای ارزی بانک مرکزی نیز میتواند به صورت غیرمستقیم بر قیمت املاک تأثیر بگذارد. تغییرات در نرخ ارز و سیاستهای ارزی بر ورود و خروج سرمایه تأثیر دارد و این موضوع میتواند بازار املاک را تحت تاثیر قرار دهد.
-
افزایش سرمایهگذاری خارجی: زمانی که سیاستهای ارزی بانک مرکزی به نفع سرمایهگذاران خارجی باشد، ورود سرمایههای خارجی به بازار ملک افزایش یافته و این امر منجر به افزایش تقاضا و قیمتها میشود. برای مثال کاهش محدودیتهای سرمایهگذاری میتواند تقاضای خارجی برای خرید املاک را افزایش دهد.
-
کنترل سرمایهگذاری خارجی: از سوی دیگر، اگر بانک مرکزی سیاستهای سختگیرانهتری برای کنترل خروج سرمایهها یا کاهش ورود سرمایههای خارجی به کشور اتخاذ کند، تقاضا کاهش یافته و این امر میتواند به تثبیت یا کاهش قیمت ملک کمک کند.
تاثیر سیاست های اقتصادی بر قیمت مسکن پیچیده و چند وجهی است. دولت و بانک مرکزی نقش تعیین کننده ای در شکل گیری اقتصاد و در نتیجه بازار املاک دارند. با درک تأثیر این سیاست ها بر قیمت مسکن، سیاست گذاران می توانند تصمیمات آگاهانه تری اتخاذ کنند و بازار املاک با ثبات و پایدارتری ایجاد کنند.